آه ندا کاش تو هم یک آلمانی مصری تبار بودی ولی افسوس تو یک اوباش ایرانی ایرانی تباری!

کار روزگار را می بینید. می بینید چه زود افعال استمراریمان رنگ گذشته به خود گرفته است .چه زود"باشی"ها در چشم برهم زدنی به "بودی" ها تبدیل شده است. واین برای ندا و نداها بسیار زود و مظلومانه اتفاق افتاد. چه ساده ما ، فرزندان این مملکت تحقیر شدیم مجرم و اوباش شدیم، .ضربه های چکمه و چماق و گلوله بر پیکرمان خورد و آب از آب هم تکان نخورد. اگر هم خواستیم اعتراضی بکنیم شعار مرگ بر منافق سر دادند. خواستیم اشکی بریزیم طعنه زدند که اشک تمساح نریزید. خواستیم بگوییم شهید، شماتتمان کردند و بر دهانمان کوبیدند که مگر اوبانش شهید میشوند. آمدیم برایتان تشییج جنازه بگیریم گفتند عذابشان را بیشتر نکنید و مخفیانه دفنتان کردند. آمدیم سوگواری کنیم با رمز یا زهرا به جانمان افتادند و کتکمان زدند. آمدیم به دنبال قاتلانتان بگردیم دستار بر گردن خودمان انداختند که ای عوامل استکبار کار کار خودتان بوده است. آه ندا آه ندا ها کاش شما هم آلمانی مصری تبار بودید. کاش شما هم شهید راه حجاب می شدید. آخر اینجا یک شهید راه حجاب به صدها ، نه به هزاران شهید راه حق و آزادی برتری دارد. اگر شما هم شهید راه حجاب بودید اگر شما هم مصری آلمانی تبار بودید. آن وقت ما هم می توانستیم برایتان سوگواری کنیم می توانستیم حتی نمادین هم که شده جنازه یتان را دفن کنیم می توانستیم سوال کنیم که به کدامین گناه کشته شده اید! می توانستیم به مادرانتان به پدرانتان تسلیت بگوییم. می توانستیم چشم در چشم قاتلانتان بیندازیم و بپرسیم چرا؟ ولی افسوس ما هیچ کدام نیستیم. افسوس ما المانی مصری تبار نیستیم. افسوس که ما فقط یک ایرانی ایرانی تبار هستیم . چه بگویم ندا چه بگویم نداها.حکایت ما حکایت مگویی است که در دل نگاه خواهیم داشت . باید در دل نگاه داریم برای روزمبادا هرچند در همین روزها هم گرفتار روز مباداییم...